کلاغ راست مغز

مهربون باش مثه پریا

کلاغ راست مغز

مهربون باش مثه پریا

۲-کلاغ راهب

دو راهب

راهی طولانی

 معبدی  در پیش

 

باران

طغیان رودخانه

پلی خیس تا نیمه

 

دو دختر زیبا

مانده در کنار پل

چه باید کرد ؟

 

راهب یک (۱) 

 لختی تفکر

بغل کنم؟

ببرم؟

ببر

آنور پل

هردورا

 

آنسوی پل

تشکر

خداحافظی

 

 

مسافتی طی

ساعتی گذشت .........

 

راهب  دو(2)

ناراحت

چه شده ؟

 

تو ؟

بغل کردن ؟

حمل کردن؟

بودیسم؟

میوه ممنوعه؟

آندو

زن ؟

زن؟

وای وای

 

راهب یک (۱)

انسوی پل

گذاشتم ان دو را

 

حمل کردن

مسافتی طی

چرخش ساعتی

تو حمل کردی!

! تو

نه من

تا اینجا !!!!!!!!!!!!!!!!

تو

و بار سنگینت

..............................

میدونم کد وار نوشتم ولی بهتر از داستان گویی برا شماست

خودتان جمله کامل بسازید

 

راستی تو چه حمل می کنی ؟

خسته نشدی ؟

ازاین سنگینی ؟

بعضی هاش سالهاست رو دوشته

تو ذهنته

نه ؟

!!!!

فکر کن فکر کن

حتما یه

چیزهایی پیدا میشه

شک نکن !

هیچوقت بمن شک نکن !

سبک کن خودتو

سبک

آماده پرواز 

۱- کلاغ حلزون

فرض کن

فرضا تو پیاده روی یه خیابون داری میری

بغل خیابون پر شمشاد

وسط پیاده رو یه حلزون وایستاده

ای وای کسی زیر پاش لهش نکنه

برش میداری میزاری تو شمشادها

خوشحال از حس خوبت

چقدر ماهی تو

درونت بتو میگه

نجوای خصوصی

افرین

ولی

ولی

ببین!!!

از کجا معلوم همین یه ساعت پیش

این شمشادهارو سم پاشی نکرده باشن ؟؟

هان

کشتیش

بیرحم

قاتل

اون که داشت از مرگ فرار می کرد !

حالا حالت چطوره ؟؟

خوبی ؟

نه بالا نیار !اتهوع

زندگی اونجوری که فکر میکنی نیست

من ؟؟

چکار می کردم ؟

من

اوووووووووووووووممممممممممممممم

(دارم فکر می کنم صبر کن!!)

هیچی از بغلش رد میشدم و از دیدنش لذت .

قضاوت  انسانی عکس گرفتن از پدیده هاست

کاشکی بلد بودیم فیلم بگیریم

کاشکی .